سلامی به طراوت گل های بهاری تقدیم به تو دختر گلم لحظه تحویل سال 1392 روز چهارشنبه 30 اسفند ساعت 14 و 31 دقیقه و 56 ثانیه بود ما در حال خرید کت و شلوار بابا بودیم.موقع برگشت به خونه شما تو ماشین خواب رفتی.ساعت 14:45 به خونه رسیدیم.در حال تعویض لباسهات بودم که بیدار شدی.ناهار همگی خونه مامان فاطمه بودیم.مامان فاطمه زحمت کشیده و یه پلو ماهی خوشمزه درست کرده بودند.دستشون درد نكنه. راستی اینم از عکس شما با سفره هفت سین در مهدکودک:
عزیز دلم سیزده ماهگی مبارک.چقدر بزرگ و خانوم شدی.تو تولد یکسالگیت راه میرفتی اما تعادل نداشتی،حالا دیگه خیلی خوشحال از اینکه راه افتادی به هرجا سر زده و میدوی. دیروز موقع عطسه دیدم دوتا از دندونهای بالا سفید شدند.مبارکت باشه دخملکم.خدا راشکرعلت اون همه نق زدنها و بی قراریها هم مشخص شد.