ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

ترنم

شيرين كاريهاي دخترم

الهي دورت بگردم عزيز دلم،از جمعه شب ياد گرفتي بمن ميگي " مادر " .نميدوني با چه لحني "د" رو ميگي. جالب اينجاست كه همه مامان ها يعني مامان فاطمه و مامان راضيه رو هم گاهي "مادر" صدا ميزني.همه دلشون برات غش ميره. تو رقص هم پيشرفت كردي.علاوه بر حركات موزون دستهات،بشكن زدن و بالا و پائين اومدن ؛كمرت رو هم ميچرخوني.ميخوام محكم بغلت كنم و ببوسمت.بابا كه وقتي بغلت ميكنه ،فشارت ميده كه خوشت نمياد و دادت بلند ميشه. ناز اومدن: سرت رو رو شونه چپ ميذاري و ميخندي. گفتن "دايي" سلام كردن: يك دفعه گفتي "sa" و هنوز مانند قبل دست راستت رو ميذاري روي سرت و بلافاصله دست ميدي. تموم شد:ميگي "اپو" و دو تا دستهاتو رو هم ميكشي. عاشق گربه هستي وقتي ميبيني...
2 ارديبهشت 1392

لحظه تحويل سال 1392

سلامی به طراوت گل های بهاری تقدیم به تو دختر گلم لحظه تحویل سال 1392 روز چهارشنبه 30 اسفند ساعت 14 و 31 دقیقه و 56 ثانیه بود ما در حال خرید کت و شلوار بابا بودیم.موقع برگشت به خونه شما تو ماشین خواب رفتی.ساعت 14:45 به خونه رسیدیم.در حال تعویض لباسهات بودم که بیدار شدی.ناهار همگی خونه مامان فاطمه بودیم.مامان فاطمه زحمت کشیده و یه پلو ماهی خوشمزه درست کرده بودند.دستشون درد نكنه. راستی اینم از عکس شما با سفره هفت سین در مهدکودک:
5 فروردين 1392

سيزده ماهگي و جوانه زدن سومين و چهارمين مرواريدت

عزیز دلم سیزده ماهگی مبارک.چقدر بزرگ و خانوم شدی.تو تولد یکسالگیت راه میرفتی اما تعادل نداشتی،حالا دیگه خیلی خوشحال از اینکه راه افتادی به هرجا سر زده و میدوی. دیروز موقع عطسه دیدم دوتا از دندونهای بالا سفید شدند.مبارکت باشه دخملکم.خدا راشکرعلت اون همه نق زدنها و بی قراریها هم مشخص شد.
21 اسفند 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ترنم می باشد