شيرين كاريهاي دخترم
الهي دورت بگردم عزيز دلم،از جمعه شب ياد گرفتي بمن ميگي " مادر " .نميدوني با چه لحني "د" رو ميگي. جالب اينجاست كه همه مامان ها يعني مامان فاطمه و مامان راضيه رو هم گاهي "مادر" صدا ميزني.همه دلشون برات غش ميره. تو رقص هم پيشرفت كردي.علاوه بر حركات موزون دستهات،بشكن زدن و بالا و پائين اومدن ؛كمرت رو هم ميچرخوني.ميخوام محكم بغلت كنم و ببوسمت.بابا كه وقتي بغلت ميكنه ،فشارت ميده كه خوشت نمياد و دادت بلند ميشه. ناز اومدن: سرت رو رو شونه چپ ميذاري و ميخندي. گفتن "دايي" سلام كردن: يك دفعه گفتي "sa" و هنوز مانند قبل دست راستت رو ميذاري روي سرت و بلافاصله دست ميدي. تموم شد:ميگي "اپو" و دو تا دستهاتو رو هم ميكشي. عاشق گربه هستي وقتي ميبيني...
نویسنده :
مامان فاطمه
10:36